
رمان آنلاین گل خون خوار پارت چهارم
خون…
تنها چیزی که میتواند چشمان من را به سمت خودش سوق دهد. بویش، رنگش عطرش.
من عاشق خونام، چرا که به من میگویند:
-گل خون خوار
رمان آنلاین گل خون خوار پارت چهارم
خون…
تنها چیزی که میتواند چشمان من را به سمت خودش سوق دهد. بویش، رنگش عطرش.
من عاشق خونام، چرا که به من میگویند:
-گل خون خوار
رمان آنلاین گل خون خوار پارت سوم رمان آنلاین گل خون خوار: #پارت_سوم دانای کل محدود: بالاخره این ساعت لعنتی با تیک تیک مضخرفش به زمان مورد نظر او رسیده بود. با خستگی که از چهرهاش میبارید، برای پوشیدن کتش از جا بلند شد ولی ناگهان کمرش تیری کشید که باعث شد آخش در بیاید. […]
رمان آنلاین گل خون خوار پارت دوم #پارت_دوم وقتی از آن خانه خارج شد، با نیشخند پیامی فرستاد با این مضمون که: -کار انجام شد. بعد همانطور که لبخند میزد، به راهش ادامه داد. همانطور که قدم برمیداشت، نگاهی به اطراف انداخت. به محلهای ساکت آمده بود. محلهای که در آن فقط چند خانه […]
رمان آنلاین گل خون خوار پارت اول مقدمه: هی پرسه میزنم تو این خیابونا هی زجه میزنم میخوامت از خدا عجب هوایی بارون داره میاد نیستی ندارمت دلم تو رو میخواد نیستی کنار من ببندی چتر تو دوتایی خیس بشیم بپیچه عطر تو نیستی حالم بده لعنت به این هوا من بی تو ناخوشم بارون […]
من مدیر سایت هستم و منتظر کمک به شما سوالی دارید مشگلی دارید به من بگید ...